برف بازی
دو شب پیش با عمه و عمو علی رفتیم برف بازی شما هم کلی بازی کردی مماختم یخ کرد حسابی لباس تنت کرده بودم اخر شب تا خونه رسیدیم خوابت بردمعلوم بود خیلی خسته شده بودی امسال برف وسرما خیلی زود شروع شد من تا امسال ندیده بودم توی ابان ماه برف بیاد شما هم که عادت کرده بودی هر شب بری پارک این چند وقت که شبا خونه میمونی بهونه گیری میکنی عیب نداره مامانی به جاش شبها کلی بازی میکنیم تا این زمستون تمام بشه دوباره بریم پارک ...
نویسنده :
مامانی
8:30
بدون عنوان
هفته گذشته بابایی مامانی این جا بودن کلی خوش گذشت من هم یه هفته استراحت کردم . خیلی خوب بود کلی غذای خوشمزه داشتیم تو هم تنها نبودی ...
نویسنده :
مامانی
7:37
بدون عنوان
بدون عنوان
نگار جیگرم امروز دقیقا یه سال وپنج ماهت تمام شد گلکم من وباباجون خیلی خوشحالیم دیشب کلی از دستت خندیدیم ٣داشتیم سریال میدیدیم نشون میداد که خرما پخش میکنن تو هم یهو پریدی خرما برداری خوردی به صفحه تلویزیون ای خندیدیم خوب شد خرما داشتیم وگرنه بابایی باید میرفت ساعت ١١ شب خرما می گرفت ...
نویسنده :
مامانی
12:14
سفر به شیراز
این عید با بابایی ومامانی رفتیم شیراز یه گروه بودیم خیلی بهمون خوش گذشت ...
نویسنده :
مامانی
1:37
مامانی و کلاساش
مامانی جونی گل خوشگلم حدودا ساعت ١ بامداد شما خوابی &...
نویسنده :
مامانی
1:17
بدون عنوان
قربون خندهات برم من مامی جونی بابایی می خواد ببرتت پارک خوشحالی ...
نویسنده :
مامانی
12:17
بدون عنوان
<no title>
سلام به زودی شعرهای عاشقانه و عارفانه ما را در این صفحه مشاهده می نمائید. امضاء : ساده اندیش و حرف ناتمام
نویسنده :
مامانی
1:55